گرسنگی پدرم
یک شب سیر شد
وقتی بدنم با دستهای آلوده
مرد صاحب خانه قیمت شد
.
و من آن لحظه نداری را در مرگ دیدم ...نه در پول
اینقدر بازنشرش کن تا برسه به دست صاحبش
نویسنده : ازنسل افتاب تاریخ : پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:گرسنگی ,